Friday, May 23, 2003

اين قسمتهاي يك شعرهست كه منبش دفتر دوم مجموع اشعار احمد شاملو و در
مورده سيا ها ست.صفحه 33.اسمشم شكوه ي پرل مي لي.به منم رپتي نداره.
---
تو مدرسه،يه بند دو و وَر خوشگلا مي پليكيدي.
تو نمي تونستي يه سيا باقي بموني
يه بند نگات دنبال پوستاي سفيد بود
زناي سياه لايق ريش گدا گشنه ها.
---
تو كله ات مدام فكر سفيدارو داشتي
تو رختخواب سيات منه سيارو
هميشه خدا تنه منو تشنه ميذاشتي
هميشه خدا مرگتو آرزو مي كردم
---
بگو ببينم:يارو مث شير سفيد بود،مگه نه؟
پشت اتول بيوكش ست و سير از اون پياله ها خوردي
ميون سفيداي شهر قضـيه رو هوار مي كشم
همچين كه جيگر همشون برام كباب شه
---
تو امشب تنه منو گرفتي
فردام من جونه تو مي گيرم كاكا پسر
با اون قاقاي لذيذي كه دلتو برده بود
شكمي از عزا در اوردي اما تؤونشم دادي داداش
---
بغل سفيد برات گرون تموم شد،سامي سوسكي
با دل من و جون خودت قيمتشو دادي سامي
قيـمت چشـيدن اون عسل سرخ و سفيد
عسل سرخ و سفيد.عسل سرخ و سفيد
قيـمت چشـيدن اون عسل سرخ و سفيد

---
تقاص اون دلگي رو ازت كشيدن سامي سوسكي
با دل من وجون خودت تقاصشو دادي سامي
تقاص ليس كشيدن اون عسل سرخ و سفيد
عسل سرخ و سفيد....عسل سرخ و سفيد
تقاص ليس كشيدن اون عسل سرخ و سفيد

 

Comments: Post a Comment
www.clocklink.com


 


 

 

 

 

 
                          

 
 

                        

 
 

 

ليست وبلاگ دانشجويان
خورشيد خانوم
آدم نصفه نيمه
پوست انداختن
ستاره قطبي
عمو حميد
منحرف
انگوري
جيران
زيتون
نسرين
زهرا